<body><script type="text/javascript"> function setAttributeOnload(object, attribute, val) { if(window.addEventListener) { window.addEventListener('load', function(){ object[attribute] = val; }, false); } else { window.attachEvent('onload', function(){ object[attribute] = val; }); } } </script> <div id="navbar-iframe-container"></div> <script type="text/javascript" src="https://apis.google.com/js/platform.js"></script> <script type="text/javascript"> gapi.load("gapi.iframes:gapi.iframes.style.bubble", function() { if (gapi.iframes && gapi.iframes.getContext) { gapi.iframes.getContext().openChild({ url: 'https://www.blogger.com/navbar.g?targetBlogID\x3d7038877730669812115\x26blogName\x3dGOD\x26publishMode\x3dPUBLISH_MODE_BLOGSPOT\x26navbarType\x3dBLUE\x26layoutType\x3dCLASSIC\x26searchRoot\x3dhttps://inthenameofmygod.blogspot.com/search\x26blogLocale\x3dfa\x26v\x3d2\x26homepageUrl\x3dhttp://inthenameofmygod.blogspot.com/\x26vt\x3d-3960238687641729694', where: document.getElementById("navbar-iframe-container"), id: "navbar-iframe" }); } }); </script>

GOD

هر كس به اندازه خدايي است كه به آن ايمان دارد...

 

خداي فيلسوفان ، خداي اديان


اين سؤال در سايت كانون پژوهشگران حكمت وفلسفه مطرح شده است و اشتهاي مرا براي پاسخ گويي بدان بر انگيخت. جواب من و ديگران به اين سؤال را مي توانيد از اين سايت بخوانيد و پاسخ مرا با اندكي تصرف و بدون تلخيص در زير پاسخ شما به اين سوال چيست؟
خدای فیلسوفان همچون ارسطو با خدای ادیان چه فرقی دارد؟
خداي فيلسوفان منظور خداي كساني با خصوصيت فيلسوفي گري است وخداي اديان اما سؤال را مبهم مي كند. اديان جمع دين شامل پيامبران كتاب آسماني و پيروانند.
خداي فيلسوفان هماره داراي خصوصيت انكار و اثبات پذيري، شك پذيري، سؤال پذيري، تفكر پذيري است و هيچ گاه از اين خصوصيات مبرا نمي شود هر چند متفاوت باشد يا گوناگون استدلال شود. فلسفه به دليل ماهيتي جز براي ا هلش جذابيت ندارد و هيچ كس جز كساني با خصوصيت هاي مشترك به آن وارد نمي شود وخدايشان هم داراي خصوصيات مشترك ما هوي فلسفه مي گردد.
اما اديان همگاني است. ادامه حيات اديان به گسترش ودعوت همگاني بستگي دارد. اين چترگسترده همه را از عامي تا عا لم از شرق تا غرب از ديروز تا امروز زير سايه خود دارد. چقدر تفاوت و تنوع در درك ها وجود دارد؟ همين تفاوت در خداي اديان و خداي يك دين وجود دارد. خداي كتاب اديان اگراز خدشه هاي گذرزمان مبرا باشد بايد خدايي باشد معرفي شده توسط خودش وخداي دانسته شده اي است چون خدا از خودش حرف مي زند . خداي پيامبر دين خداي شهودي است كه بعضاً در شروع با فيلسوفي گري به دست آمده. خداي خواص دين يا به خداي پيامبر نزديك است يا به فيلسوفان. خداي پيروان عامي دين خداي حاضر وآماده و شسته و رفته و پذيرفته شده اي ا ست كه از كتاب يا پيامبر يا خواص با واسطه يا بي واسطه و بسته به خصوصيات فردي گرفته شده كه چند وچون اين خدا بسته به فهم ودرك آنان يا رشد مي كند يا ثابت مي ماند. خدايي كه باورهاي فردي وارد آن شده است. خداي اديان طيف گسترده اي را در بر مي گيرد و از خداي فيلسوفان گرفته تا خداي شهودي وخداي متفاوت هر شخص را در بر مي گيرد وحتي معرفي مي شود و از پيامبر دين تا پيروان دين وخواص دين تغيير مي كند.كدام مورد نظرتان است؟

برچسب‌ها:

By maryam
On ۱۳۸۷ تیر ۱۱, سه‌شنبه
At ۱۳:۵۹:۰۰
Comments :
 

for this post

 
Anonymous ناشناس Says:

ُسلام مریم جان!
خوبی خانم؟! ببخشید سرم خیلی شلوغ بود.دیر رسیدم. یه جورایی درک متنت سخت بود.فقط منو یاد یه چیز انداخت... یه عده دین رو و خدا رو همون بت ذهن آدمی می دونن.البته این اشتباهه. یادم نمیاد اسم فرقه شون چی بود...... نه حافظه یاری نمی کنه!
اما می دونی خدای ما واحده ولی درکهای ما متفاوته.متنهات تفکر برانگیزه مریم جان.
موفق باشی.
من بلاخره متن مورد نظرم رو زدم. البته در این حد چند ماهی بود اطلاعات داشتم اما برای خودم به شخصه دامنه ی مطالعه م خیلی وسیع تر از این حرفها شد و سوالات متفاوتی برام پیش میومد که باید به جواب می رسید. منتظر بیان دیدگاهت هستم.
خداحافظت باشه

 
 
Blogger maryam Says:

پاسخ به عطيه:
سلام!
خدا يا دين بت ذهن بشر. اينكه فرقه اي به آن اعتقاد دارند واعتقادشان درست است يا نه بماند. اين كه در عمل اينطور نشود مهم است. بت چيست ؟ وسيله اي براي نذورات و خيرات كه خشم او را فرو نشاند و در مواقع احتياجات و سختي ها وسيله رفع بلا وحتي رفع نياز پرستش وگرفتن حاجات. ابزاري كه بي چون و چرا بايد پرستيده شود.
اين به درك بعضي از خدا شبيه نيست؟!
خدای ما واحد است ولی درکهای ما متفاوت.
كاش مي دانستيم اين دركهاي متفاوت چه تفاوت شگرفي در زندگي ما را باعث مي شود.
متشكرم.

 
 
Anonymous ناشناس Says:

سلام مریم جان!
سعی کردم به سوالات جواب بدم. حتما لطف کن و یه سر بهم بزن عزیز.
در مورد متنت هم دیگه ذهنم قد نمیده!! ببخشید.

 
 
Anonymous ناشناس Says:

سلام مریم عزیز
نوشته ات را خواندم و لذت بردم. حقیقتش ر ابخواهی سوالات فلسفی در زمانهای دور بسیار در ذهن من هم بود ولی مدت هاست که گم شده اند در هیاهوی زندگی و دغدغه های دیگر......بگذریم
نظرات جدید دکتر سروش را خوانده ای؟ فکر می کنم برایت جذاب باشد . مخصوصا نظری که در مورد نازل شدن قران دارد البته نقد و پاسخ ایت ا... سبحانی هم بر افکار ایشان خواندنی است
موفق باشی دوستم

 
 
Blogger maryam Says:

پاسخ به ياسمن:
سلام دوست من!
بگرد و پيدايشان كن. در هيا هوي زندگي دنبال پاسخشان مي گشتيم كه خودشان را هم گم كرديم.
اتفاقاً تكه اي روزنامه را باد آورده بود. برحسب حسن تصادف در آن مقاله ي پاسخهاي آيت ا... سبحاني بر آراي سروش در باب نزول قرآن بود. آن را خواندم و از حوادث زمان دور نماندم. اما چون موضوع مورد بحث ، تا بحال بر خودم، اندكي و نه بيشتر از اندكي حل شده است بيشتر، سلولهاي قشرخاكستري مغز را بكار نگرفتم.
اما حالا كه شما دوست گرامي توصيه كرديد لازم شد پستي در اين را بطه بنويسم.

 

Leave a Reply