<body><script type="text/javascript"> function setAttributeOnload(object, attribute, val) { if(window.addEventListener) { window.addEventListener('load', function(){ object[attribute] = val; }, false); } else { window.attachEvent('onload', function(){ object[attribute] = val; }); } } </script> <div id="navbar-iframe-container"></div> <script type="text/javascript" src="https://apis.google.com/js/platform.js"></script> <script type="text/javascript"> gapi.load("gapi.iframes:gapi.iframes.style.bubble", function() { if (gapi.iframes && gapi.iframes.getContext) { gapi.iframes.getContext().openChild({ url: 'https://www.blogger.com/navbar.g?targetBlogID\x3d7038877730669812115\x26blogName\x3dGOD\x26publishMode\x3dPUBLISH_MODE_BLOGSPOT\x26navbarType\x3dBLUE\x26layoutType\x3dCLASSIC\x26searchRoot\x3dhttps://inthenameofmygod.blogspot.com/search\x26blogLocale\x3dfa\x26v\x3d2\x26homepageUrl\x3dhttp://inthenameofmygod.blogspot.com/\x26vt\x3d-3960238687641729694', where: document.getElementById("navbar-iframe-container"), id: "navbar-iframe" }); } }); </script>

GOD

هر كس به اندازه خدايي است كه به آن ايمان دارد...

 

تعارض

عقل يگانه نجات دهنده است. بعد از سالها نگرش به اين جمع بندي رسيدم : اگر همه انسانها عقل داشتند انسانها با هم در نمي افتادند. همه مسايل را كه ريشه يابي مي كنم به عقل مي رسم عدم عقل در بوجود آوردن آن و وجود عقل درحل آن. اگر خدا همه انسانها را با عقل كامل خلق مي كرد هيچ كس گناه نمي كرد. وقتي اين نظريه مهم را با اين سؤال كه: پس چرا خدا همه انسانها را با عقل كامل خلق نكرد تا كسي گناه نكند؟ مطرح كردم جواب شنيدم: پس تلاش انسانها چه مي شود. اين كه ديگر كمال نيست.
همين چند روز از راديو با چشمان گرد و دهان باز كه حاكي از تعجب بود شنيدم : در پاسخ به سؤال مذهبي يك شنونده كه پرسيده بود درزمان حكومت امام زمان چگونه همه انسانها تا به اين پايه رشد مي كنند و نيكوكار مي شوند كارشناس مذهبي راديو گفت : امام زمان دست بر سرها مي كشد همه انسانها از نظر عقلي رشيد مي شوند و جامعه بشري نيكو مي شود.
و من با تعارض روبرو شدم. لطفاً مرا نجات دهيد.

برچسب‌ها:

 
 

خداي فيلسوفان ، خداي اديان


اين سؤال در سايت كانون پژوهشگران حكمت وفلسفه مطرح شده است و اشتهاي مرا براي پاسخ گويي بدان بر انگيخت. جواب من و ديگران به اين سؤال را مي توانيد از اين سايت بخوانيد و پاسخ مرا با اندكي تصرف و بدون تلخيص در زير پاسخ شما به اين سوال چيست؟
خدای فیلسوفان همچون ارسطو با خدای ادیان چه فرقی دارد؟
خداي فيلسوفان منظور خداي كساني با خصوصيت فيلسوفي گري است وخداي اديان اما سؤال را مبهم مي كند. اديان جمع دين شامل پيامبران كتاب آسماني و پيروانند.
خداي فيلسوفان هماره داراي خصوصيت انكار و اثبات پذيري، شك پذيري، سؤال پذيري، تفكر پذيري است و هيچ گاه از اين خصوصيات مبرا نمي شود هر چند متفاوت باشد يا گوناگون استدلال شود. فلسفه به دليل ماهيتي جز براي ا هلش جذابيت ندارد و هيچ كس جز كساني با خصوصيت هاي مشترك به آن وارد نمي شود وخدايشان هم داراي خصوصيات مشترك ما هوي فلسفه مي گردد.
اما اديان همگاني است. ادامه حيات اديان به گسترش ودعوت همگاني بستگي دارد. اين چترگسترده همه را از عامي تا عا لم از شرق تا غرب از ديروز تا امروز زير سايه خود دارد. چقدر تفاوت و تنوع در درك ها وجود دارد؟ همين تفاوت در خداي اديان و خداي يك دين وجود دارد. خداي كتاب اديان اگراز خدشه هاي گذرزمان مبرا باشد بايد خدايي باشد معرفي شده توسط خودش وخداي دانسته شده اي است چون خدا از خودش حرف مي زند . خداي پيامبر دين خداي شهودي است كه بعضاً در شروع با فيلسوفي گري به دست آمده. خداي خواص دين يا به خداي پيامبر نزديك است يا به فيلسوفان. خداي پيروان عامي دين خداي حاضر وآماده و شسته و رفته و پذيرفته شده اي ا ست كه از كتاب يا پيامبر يا خواص با واسطه يا بي واسطه و بسته به خصوصيات فردي گرفته شده كه چند وچون اين خدا بسته به فهم ودرك آنان يا رشد مي كند يا ثابت مي ماند. خدايي كه باورهاي فردي وارد آن شده است. خداي اديان طيف گسترده اي را در بر مي گيرد و از خداي فيلسوفان گرفته تا خداي شهودي وخداي متفاوت هر شخص را در بر مي گيرد وحتي معرفي مي شود و از پيامبر دين تا پيروان دين وخواص دين تغيير مي كند.كدام مورد نظرتان است؟

برچسب‌ها:

By maryam
On ۱۳۸۷ تیر ۱۱, سه‌شنبه
At ۱۳:۵۹:۰۰
Comments :