<body><script type="text/javascript"> function setAttributeOnload(object, attribute, val) { if(window.addEventListener) { window.addEventListener('load', function(){ object[attribute] = val; }, false); } else { window.attachEvent('onload', function(){ object[attribute] = val; }); } } </script> <div id="navbar-iframe-container"></div> <script type="text/javascript" src="https://apis.google.com/js/platform.js"></script> <script type="text/javascript"> gapi.load("gapi.iframes:gapi.iframes.style.bubble", function() { if (gapi.iframes && gapi.iframes.getContext) { gapi.iframes.getContext().openChild({ url: 'https://www.blogger.com/navbar.g?targetBlogID\x3d7038877730669812115\x26blogName\x3dGOD\x26publishMode\x3dPUBLISH_MODE_BLOGSPOT\x26navbarType\x3dBLUE\x26layoutType\x3dCLASSIC\x26searchRoot\x3dhttps://inthenameofmygod.blogspot.com/search\x26blogLocale\x3dfa\x26v\x3d2\x26homepageUrl\x3dhttp://inthenameofmygod.blogspot.com/\x26vt\x3d-3960238687641729694', where: document.getElementById("navbar-iframe-container"), id: "navbar-iframe" }); } }); </script>

GOD

هر كس به اندازه خدايي است كه به آن ايمان دارد...

 

نانو ظلم

شايد ظلم در بعد كوچك منجر به ظلم بزرگتر شود: مانند هيتلر.....
شايد به يك سلسله ظلم بدل شود : مثل دزديدن زنگ دوچرخه.....
و شايد في ذاته نفسه خود، ظلم بزرگي باشد: از جمله ظلم به كساني كه هيچ فرياد رسي جز خدا ندارند .
آيا حقيقتاً ظلم كوچك و بزرگ هم دارد؟
نمي دانيم اما براي همين است كه حضرت علي(عليه السلام) مي گويد : اگر دنيا را به من بدهند تا پر كا هي به ستم از دهان موري بستانم چنين كاري نمي كنم .
اين حرف به آن معنا نيست كه من در اين بعد كوچك هم ظلم نمي كنم. معنا فراتر از اين حرفهاست. يعني من مظاهر ظلم را به دقت مي شناسم. مي دانم اين چه ظلم بزرگي است كه به داشتن دنيا هم نمي ارزد اگر چه در نظر شما كوچك باشد يا به حساب نيايد.
هميشه راهي هست كه ظلم نكنيم ؟! انسانها همیشه قادرند راهی غیر از ظلم کردن را طی کنند؟! انسان می تواند از مدار بسته انتخاب بین بد و بدتر خارج شود و وارد مدار باز انتخاب به و بهتر شود!!
آيا انسان به وضوح مي گويد كه ظلم مي كنم؟. نه!. آن را كوچك مي شمرد. يا حق خود را بزرگ مي داند . يا معناي ظلم و عدل را تحريف مي كند. يا مظاهر آن را عوض مي كند يا قبح ظلم را به واسطه تکرار یا حتی تشویق آن از طریق حتی قانون یا نهاد ها و مراجع رسمی و غیر رسمی می ریزد و اینجاست که کار مشکل پیدا می کند و دیگر ظلم به چشم نمی آید و تبدیل به عادت وقانون و فرهنگ می شود. انسانها همیشه قادرند ظلم كردن خود را تشخيص دهند و راهي غير از آن را طي كنند؟!
يك راه تشخيص اين است:
مي تواني درختي را در آتش بگذاري و منتظر باشي كه سالم بماند .
وخدا جواب مي دهد :
لا تبديل لخق الله( آيه 30 روم)

برچسب‌ها:

By maryam
On ۱۳۸۷ شهریور ۱, جمعه
At ۱۹:۱۴:۰۰
Comments :
 

for this post

 
Anonymous ناشناس Says:

سلام
مطلب به جا و عالی بود...از نانو ظلم گرفته تا گروه کهکشانی آن.
ظلمی که بنایش از روی عقل نباشد و شاید به قول خودشان کمک به دور شدن از استعمار و استثمار باشد ولی غافل از اینکه در باتلاق استعمار و بازهم در استثمار سردمداری می کنند و فریاد آزادی را چه غرورانه سر می دهند و نمی دانند که آزادی به جنگ با آنها علم برداشته.
ظلم که می آید واژه هایی چوم دنیا،آزادی،مظلومیت،استعمار،مرز،ناموس و واژه های دیگری که شاید معنای هر کدام در دیگری باشد!
دنیا را با برچسب آزاد بودن و برای دفاع از مرز و ناموس خود(و شاید به خاطر ملتی دیگر) دست به استعمار و البته گاهی اوقات به مظلوم نمایی در برابر سازمان و آقا بالا سر خود نشان می دهند و می دانند که خود آقا بالا سر دیگری می باشند و جالب اینکه از هیچ سرمایه و بهره وری کم نگذاشته و از پرخوری سیر نمی شوند و دم از بودن در هوای گرسنگی می زنند.

مشکلی دیگر اینکه خود را بر آنچه که هستیم مجبور به اعمالی غیر از آنچه که باید باشیم،می کنیم.(این مسئله در بسیار جاهای دیگر نیز مشاهده شده است)

باز هم از نوشته ی قابل تاملتون تشکر می کنم.
البته میدونم که نظر منم زیاد جالب نبود ولی امیدوارم که بپذیرین.
موفق باشید

 
 
Blogger maryam Says:

پاسخ به روح الله عنايتي:
سلام !
عدل و به تبع آن ظلم آلت دست و ابزار مي شود. كلمه اي كه ما آن را صفت بلكه هدف براي جامعه ايده آل مي دانيم. آنوقت به درستي اشاره كرديد كلماتي اختراع مي شوند مثل مرز و ناموس كه اگر در معنايي كه در ذهن بكار برندگانشان است به آنها نگاه كنيم جز ظلم بار معنايي ديگري ندارند.
در اين پستها مي خواستم نشان دهم كه چگونه فلسفه ذهني ملتي را وارونه مي كنند تا خيال كند مظلوم است وحال آنكه در نوع خود ظالم است. همه ملت را مي گويم نه فقط سر دمداران آن را. زيرا عقيده دارم سردمداران تبلور ملت اند. واگر به خدا و پيغمبري ايمان دارندكه البته خيلي از آن دم مي زنندكه دارند همين خدا وعده داده شما را با همان افراد و ابزاري عذاب مي دهيم ونا بود مي كنيم كه عين همان بهانه ها وترفندهايي كه براي قربانيان خودتان داشتيد مثل قيم مآبي، خود برتر بيني، ادعاي سالاريت، تعين تكليف، رفتار دوگانه و سياست چماق و... را براي شما دارند. پس حالا حالاها بنشينيد و انتظار داشته باشيد كه سازمانهاي اتمي شما را باز بيني كنند. شما را به داشتن سلاح هسته اي محكوم و به نداشتن انرژي اتمي مجبور كنندو از جنگ بترسانند حال آنكه خود ضراد خانه هاي سلاح هسته اي دارند.
بلاخص در مساله زنان در ايران محدوديتها و قوانين ومحروميتهاي قيم مآبانه اي اعمال مي شود. تعين تكليف مي نمايند (از سهميه بندي دانشگاها و مجلس و وپستهاي شغلي گرفته تا قوانين زن ستيز كه بحث تازه اي نيست تا حتي ريزترين و خصوصي ترين مساله مثل اظهارنظر فلان وزير و وكيل درباره شير مادر!) و وقتي مي پرسي چرا؟ مي گويند مصلحت در اين است و تو اين مصلحت را نمي داني و ما عقل كل ها چيزهايي مي دانيم وتا جا هايي را مي بينيم ونمي توانيم اختياراتي به شما تفويض كنيم ممكن است با اين اختيارات خود و ديگران را به نابودي بكشانيد. و وقتي مي پرسي خوب پس چرا همين اختيارات اگر باعث به انحرا ف رفتن ها مي شودرا به مردان جامعه مي دهيد (سياست دوگانه) جواب آن مي شود چون ما همان قيم ها هستيم.
و همين آدمها وقتي از سران كشورهاي آمريكايي واروپايي مي پرسند چرا شما همه نوع سلاح هسته اي داشته باشيد و ما حتي از انرژي صلح آميز آن محروم باشيم (سياست دوگانه)، آنها جواب مي دهند براي اينكه ما نژاد برتريم و سالار دنيا. به رشد و بلوغ استفاده از آن رسيده ايم. اما اگر چنين اختياري به شما بدهيم معلوم نيست به انحراف نرويد وخودتان و ديگران را نابود نكنيد. ما بايد بر شما نظارت كنيم و مانند مبصر چماق بدست كلاس شما را سركوب ومنكوب كرده براي شماتعين تكليف كنيم واگر تخطي كرديد با جنگي خانمان سوز شمارا برمي اندازيم جنگي كه آثار وتبعات آن برگرده همين ملت سنگيني خواهد كرد. چون شما به قيم نياز داريد آن هم به قيموميت ما.
اگر هم خدا و پيغمبري قائل نيستند كه اين بيشتر به واقعيت نزديك است همه آنچه گفته شد مي شود معناي از هر دست كه بدهي از همان دست مي گيري.
متشكرم ازتاملي كه داشتيد كه هدف من است و نظر شما كه فرصتي براي بسط بيشتر مطالبم برايم فراهم كرد.

 
 
Anonymous ناشناس Says:

پاسخ به maryam :
سلام
با توجه به پاسختون به نظر بنده که تایید کرده بودید و با توجه به پست های دیگرتان به تناقضی خیلی کوچک رسیدم که جسارتا عرض می کنم به نظر من معنای ظلمی که در مورد این مسائل که فرمودید بعضا بوی تبعیض و تهدید می داد و بعضی معنای واقعی ظلم(مانند نانو ظلم)که برای بنده هم جالب بود و هم قابل تامل،از این جهت که بیشتر مسائل ذکر شده در جهت بیان دغدغه خود یعنی موضوع زن و مشکلات و موانع و مسائل مربوط به آن است.
شاید بی انصافی باشد که واژه ی ظلم را برای این موضوع به کار بردید.همانطور که قطعا استحضار دارید مسئله زن و هرانچه بدان مربوط می شود از جمله فعالیت ها و حقوق و ... از دوران جاهلیت تا امروزه هماره مورد بحث بوده که در مواردی به جد پای ظلم و ظالم و مظلوم به میان آمده.
به عنوان نمونه عرض می کنم در جامعه کنونی ما بحث داغ آزادی چنان بیان شده که هرکس برداشت خود را به واقع آزادانه!!! از تعریف آن دارد.دختری که آزادی را این می بیند که دوست دارد بدون هیچ گونه حجابی در جامعه باشد و همین طور دختری را که در چند هزار کیلومتری در کشوری مانند فرانسه بدلیل داشتن حجاب اسلامی از رفتن به محل تحصیل خود ممنوع شده و اجازه ی هیچ گونه فعالیتی در سطح جامعه خود را ندارد.
حال چندین سوال ایجاد میشود که هر کدام بحثی گسترده می باشد ولی با کلمه آیا می پرسم که جوابی جز بله و خیر نداشته باشند...آیا این مانع برای این دو دختر "ظلم" نامیده می شود؟آیا در هر دو جامعه بحث "آزادی" وجود دارد؟آیا توجه کمتر شدن به زن،ظلم به حقوق زن می خوانند؟آیا روحیه فمینیست داشتن به معنای آزادی و احترام به حقوق زن بیان می شود؟
منظور من از بیان این سوالات اصلا مخالفت با نظر شما یا موافق بودن با شرایط و وضع کنونی نیست،بلکه شاید جهت دادن به نظر شما و موضوع بحث شده می باشد...همین.

باز هم می گویم:
"خود را بر آنچه که هستیم مجبور به اعمالی غیر از آنچه که باید یاشیم،می کنیم.

از پاسختون بسیار سپاسگزارم...موفق باشید.

 
 
Blogger maryam Says:

پاسخ به روح الله عنايتي :
سلام!
از اينكه نظرات خود را صريح بيان مي كنيد از شما صميمانه تشكر مي كنم. ما به اين شكل از گفتگو نياز داريم تا جرقه حقيقت از آن برخيزد.
درباره نانو ظلم بايد گفت در واقع جوابي است به سوالي كه قبل از آن در پست ظلم پرسيده بودم. اين پست تنها جواب من نيست بلكه جواب خوانندگان من است. در واقع پارچه چهل تكه اي از نظرات comment هاي دوستان در پست ظلم است كه بوسيله من بازنويسي و نتيجه گيري شده. وجالب آنكه با جواب من كه در پست يكساني فلسفه و در قالب نامه اي به احمدي نژاد آمده مطابقت دارد. با توجه به اينكه اين نامه در تاريخ قبل از پست ظلم (يعني سوالم از خوانندگان) نوشته شده بود.
شما اشاره اي به "معناي واقعي ظلم" داريد. معناي واقعي ظلم چيست ؟ قطعاً فقط محدود به چيزهايي نيست كه در ذهن ما به عنوان ظلم دير آشناست. يعني مواردي كه از دير باز برايمان نقل كرده اند كه ظلم است. مثل سخن معروف امام علي گرفتن پركاه به ستم از دهان مور. بسيار ديده ايم افرادي را كه به مسجد مي روند و موعظه مي شنوند كه كم فروشي، ظلم، مال حرام خوردن، دروغ، غيبت، تهمت و... باعث عذاب الهي است و دست بر دست مي كوبند و فرياد و فغان سر مي دهند كه چقدر بدند انسانهايي كه چنين مي كنند. از ما به دور باد. اما همين كه از مسجد به سر كار خود مي روند در جريان معامله يا تعامل روزمره دروغ مي گويند و مي گويند زرنگي است. تهمت مي زنند با عنوان سياست . غيبت مي كنند و مي گويند زيرآب زني. در واقع همان گناهان است كه تغير اسم يافته . و مظاهرش امروزي شده . مي بينيد! مشكل همه ما در پيداكردن مظاهر گناهان است وگرنه همه ما در گناه دانستن كلمات صريحِ ظلم، غيبت، تهمت، دروغ، نفاق و غيره ... ترديدي نداريم و متفق القوليم.
مي بينيد! ما در تجزيه، شاگردان خوبي هستيم ولي در تركيب ... حال آنكه اين تركيب آسان هم نيست و آسان قابل تشخيص نيست. درتركيب با زندگي روزمره گناهان پيچيده ترند. اسامي بهتري هم دارند. امروزه با پيچيدگي هاي زندگي ماشيني، فناوري ها و رايانه ها پيداكردن مصاديق سخت تر هم شده است. ديگر دزدي اين نيست كه از ديوار بالا روي مثلاً مي تواند دزديدن اطلاعات يا وقت باشد. كه نام بهتر زرنگي را بر خود دارد. يا گناه كبيره پايمالي حق الناس به بهانه آزادي وحق انتخاب. يا دروغگويي به ديگران تحت نام پيچوندن. و همه اينها يا ما را از ديدن و تشخيص گناه باز مي دارند يا آن را براي ما توجيه مي كنند و آن وقت مي شويم نمونه همان مثلي كه تجزيه ات عالي بود ولي .... تركيبت. (ببخشيد در كلِ متن منظورم از "ما" ماي نوعي مي باشد يعني نوع انسان يا در موارد خاص ايرانيان).
از راه هايي كه يك گناه در تركيب با زندگي روزمره ديگر تشخيص داده نشود يا گناه ارزيابي نشود اين است كه همانطور كه دوست خوبم ياسمن دركامنت خود در پست ظلم گفتند: " قبح آن را به واسطه تکرار یا حتی تشویق آن از طریق حتی قانون یا نهاد ها و مراجع رسمی و غیر رسمی می ریزند و اینجاست که کار مشکل پیدا می کند و دیگر گناه به چشم نمی آید و تبدیل به عادت و قانون و فرهنگ می شود".
يا اينكه همه مردم به آن دست مي زنند و عادي، فراگير و اپيدمي مي شود. يعني انسان قاطي اجتماع گناه مي كند. همرنگ جماعت مي شود و با همه به حضيض سقوط مي كند.
در مواردي همانگونه كه شما بيان كرديد استتار گناه در تركيب با تاريخ رخ مي دهد. گناهي تاريخي است و از دير باز رايج است. " از دوران جاهلیت تا امروزه هماره مورد بحث بوده ..." و قبح آن به اين واسطه ريخته است.
با اين مقدمه به دو نكته بايد اشاره كنم اول اينكه گفتيد به تناقضي در مطالب من رسيده ايد. كه هنوز اين تناقض براي من آشكار نشده است. همين طور جايگاه كلمات تهديد و تبعيض. كاش بيشتر توضيح مي داديد اما بگذاريد حدس بزنم شايد شما ظلم به زنان را به واسطه اينكه قدمت تاريخي دارد ظلم واقعي نمي دانيد يا فقط دغدغه هاي هاي ذهني من ارزيابي مي كنيد. كه در اين باره در مقدمه به تفصيل صحبت كردم كه اين از راههاي استتار و بي اهميت دانستن يك گناه است. و وقتي از مرتكب شونده جوياي علت مي شوي مي گويد همه همين طور و يا از دير باز همين طور رفتار مي كردند. يارسم است وغيره .
اما شايد بگوييد چرا يك مساله تاريخي را از چشم احمدي نژاد و مسؤولين فعلي نظام مي بينم كه بايد بگويم درست است كه اين ظلم تاريخي است. حتي ظلم به زنان در قوانين ما به دوران مشروطيت و اولين قانون اساسي نوشته شده ما بر مي گردد و بعد از آن در دوران حكومت شاهنشاهي رضا خان و محمد رضا هم نه تنها تغييري در آن صورت نمي گيرد بلكه آنها با استناد به همين قوانين خود مصدر ظلم عليه زنان مي شوند. ( به تاريخ وضع قوانين ما در قانون اساسي مراجعه شود). تا مي رسيم به انقلاب اسلامي و 30 سال بعد از آن يعني امروز. برآن حكومت ها حرجي نبود زيرا داعيه اسلامي بودن و عدالت گستري بر تمام جهان كه هيچ حتي بر ايران را هم نداشتند. يا لااقل جمهوري اسلامي ادعا مي كند كه نداشتند و به زعم حكومت فعلي خود كامه و مستبد بودند. اما جمهوري و انقلاب اسلامي چطور؟ ديگر از حكومتي كه رييس جمهورش با اين صراحت ادعاي عدالت محوري وگستري آن هم در معيار جهاني دارد نمي توان انتظار داشت كه همان كارهاي حكومتهاي پيشين را انجام دهد و بعد از گذشت 30 سال نه تنها قوانين را تغييري ندهد بلكه آنها را بدتر هم بكند.
نكته ديگر اينكه من نمي دانم هر وقت درباره آزادي زن صحبت مي شود چرا فقط به مساله حجاب پرداخته مي شود يعني آزادي و مساله زنان تنها حجاب است. و زنان موجوداتي هستند كه به دو دسته تقسيم مي شوند يا حجاب دارند يا ندارند. قوانين ريز و درشت و شرم آوري درايران وجود دارد كه حقوق انساني را از زن سلب مي كنند. آزادي ديگر تحفه نايابي است كه بايد آن را در رويا ديد. تازه قوانين گوشه اي از اين ظلمند. اضافه كنيد عرف و سنت و تاريخ و خرد جمعي وتوهمات دولتمردان و ... را.
در كشور فرانسه قانوني وجود دارد كه هيچ كس حق ندارد با مظاهر دين خود سر كلاس بيايد. مثلاً يهودي با كلاه خاص يهودي ها، رو حاني ها با لباس روحانيت و خلاصه هر كسي با مظاهر دينش. آنها از آنجايي كه فكر مي كنند حجاب زنان مسلمان هم نمادي براي دين اسلام است (كاركردهاي ناموسي ومالكيتي وغيرتي آن را نمي دانند يعني اصلاً درك نمي كنند و اگر بكنند هم در كليت موضوع فرقي نمي كند) از حضور زنان با حجاب هم جلو گيري مي كنند. اين قانون زن و مرد و مسلمان و غير مسلمان ندارد. كه در قبال زنان مسلمان اين گونه جلوه گرشده و البته در بازي پر بلوف زباني كه بين ايران و كشورهاي غربي وآمريكا رايج است وقتي آنها ما را به نقض حقوق بشر متهم مي كنند ما هم هيچ موردي نداريم جز اين را كه به عنوان نقض حقوق بشرتوسط آن كشورها لااقل براي مردم كشور خودمان بيان كنيم تا دلشان نسوزد.
اما جواب سوالهايتان به ترتيب :
براي ايراني هم بله هم خير، براي فرانسوي خير.
در ايران خير، در فرانسه بله.
خير، كاش اصلاً به زن توجه نمي شد.
من نمي دانم چه بيان مي شود ولي به نظر خودم اين گونه است.
همانگونه كه شما مي گوييد هركدا م از اين سوالات و نيز جوابهاي من بحثي گسترده مي طلبد. باز هم از اين كه نظراتتان را به بحث گذاشتيد تشكر مي كنم .
به اميد روزي كه حقيقت را شفاف بينيم و از همه مظاهر مختلف گناه رهايي يابيم.

 
 
Anonymous ناشناس Says:

پاسخ به maryam :
منم از پاسخ صریحتون تشکر می کنم و امیدوارم که به جای ریشه،تنه ی سازنده ی این مذاکرات از خاک تفکر بیرون بیاید.
در پاسخ به قسمت اولیه صحبت های شما مصداق کاملا آشکار را من باب مثال عرض می کنم،فیلمی که مارمولک نام داشت و بیانگر "آن کار دگر کردن" کسانی هست که از منبر موعظه پایین می آیند و بنده نیز با نظر شما موافقم و لازم نمی دانم که بحث را تکراری و اضافی عرض کنم.
قبل از اینکه بیشتر توضیح بدم بهتره که موضع خود را معین کنم که شاید به عرایضم جهت دهند...بنده طرفدار پر و پا قرص این دولت و این حکومت نمی باشم و با توجه به کتب و پرسش هایی که کرده ام حکومتی را خواهانم که امام(ره) فرمودند البته باز هم این برداشت را نکنید که رهبر کنونی را قبول ندارم بلکه عملکرد مسولین و ارگان ها و احزاب را طوری نمی بینم که با حکومتی که امام فرمودند در یک جهت و متناسب باشند حتی برخی در جهت تخریب و ... عمل می کنند.بیشتر نیز سعی می کنم به عنوان یک تماشاچی از نمای بیرون به بیشتر مسایل بنگرم!
من نمیدانم چرا وقتی سخن از مشکلات و مسایلی اینچنین پیش می آید کل بند و بساط را گردن مسولین این جامعه می اندازید؟آیا فکر می کنید چون او رییس جمهور است پس هر خطایی که از ما سر می زند به خاطر وضع قانونگذاری اوست؟آیا بر ما جبر است که اینچنینیم یا اختیار خودمان را نداریم؟آیا به واقع سکوت در مقابل هر گوش زدی از هر طرف باید پاسخ ما باشد و با دست اشاره به بالاسری می کنیم که فکر می کنیم او واقعا بالای سر ماست و هرچه می گوید ما نیز انجام می دهیم و ...؟
عرضم را منحرف نمی کنم و منظور از ما و تو و او اشره به ما و تو و اوی کل دارد)
ولی ظلمی که در چندین پست به کار بردید به نظر من در برخی موارد دارای یک معنا نمیباشد و به همین دلیل گفتم که بعضا بوی تبعیض و تهدید می دادند که بنا به مشکلی که خود یا دیگری دارید واژه ی ظلم را برای آن نهادید در صورتی که برداشت از واژه ی ظلم که چندین معنا نیز دارد را نمی توان به عنوان آنچه که شما فرمودید برای آن گذاشت،پیشنهاد می کنم که شما و دیگر خوانندگان شما که به این مسئله عقیده دارید بازنگری در مطالب خود بفرمایید(ببخشید که چنین جسارتی کردم ولی یک پیشنهاد بود و ضرورتی بر انجام آن نیست)
بنده از بیان مسئله حجاب و ارتباط آن با آزادی را فقط و فقط من باب مثال عرض کردم که قطعا مشکلات را فقط این نمیبینم(پیرو صحبت های شما)
امیدوارم که هدف خود را بهتر از گذشته بیان کرده باشم و برداشت دیگرتان را اصلاح کرده باشم.
باز هم جسارتا عرض می کنم ولی با بحث آخر شما موافق نیستم،پس چرا در کشور فرانسه فقط مسئله مسلمانان همیشه در جراید مطرح می شود و یهودیان هیچ اعتراضی نسبت به قوانینی که بر خلاف سنت و انچه بدان اعتقاد دارند دیده نمی شود؟چرا همیشه بحث اسلام و تروریسم در جهان مطرح می شود و هیچ دین دیگری متهم نمی شود و آزادی اعتقادی به مساوات تقسیم نشده؟
بله،بنده نیز با صحبت های احمدی نژاد و تمرکزشان بر روی مسئله ای که هیچ ربطی به سیاست و زندگی و جامعه ندارد و به جای آن رکود در حوزه هایی را مشاهده می کنیم که متاسفانه هیچ توجهی بدان نمی شود(مثل مسئله مسکن)و همچنین دولت عدالت محورشان که متاسفانه جز عداوت و ... دیده نشد!! نیز با با شما موافقم.
بحث این دولت و این آقای رییس جمهور هم بسیار گسترده و وقت گیر است که به همان بسنده کردم.

از پاسخ های کوتاه در انتهای این نوشته نیز بسیار متشکرم ولی جواب بنده به ترتیب :
برای هر دو خیر
برای هر دو خیر
خیر
خیر

مجددا از احترامی که به خوانندگان این وبلاگ می کنین تشکر می کنم و امیدوارم که از مخافت های بنده نیز ناراحت نشده باشید و بیشتر امیدوارم که حجاب ها کنار روند و حقیقت تاریک شده را روشن و شفاف ببینیم و همه مظاهر مختلف گناه از ما رهایی یابند!!!

با تشکر قبلی

 
 
Blogger maryam Says:

پاسخ به روح الله:
سلام !
پياده شويد باهم برويم. شايد لازم باشد چند گامي به عقب باز گرديد و مسير رفته را دوباره طي كنيد. شايد اشكال از من است كه بايد به پيوستگي اين سه پست با هم اشاره مي كردم.
اجازه بدهيد به شما كمك كنم. اول مراحل زير را طي كنيد:
1.پست ظلم را بخوانيد كوتاه است و سعي كنيد به سؤال طرح شده در آن خوب فكر كنيد و جواب بدهيد .حتي مي توانيد جواب خود را بنويسيد .
2.بعد نظرات ديگران در اين پست را بخوانيد .
3.حالا پست نانو ظلم را بخوانيد .
4.سپس پست يكساني فلسفه را .
5.بعد از آن نظرات پست يكساني فلسفه را .
6.در نهايت به سراغ نظرات پست نانو ظلم كه تا اينجا فقط از بحث من و شما تشكيل يافته بياييد و دوباره آنها را از اول تا آخر بخوانيد.
حالا سعي كنيد مطالب را مانند تكه هاي پازل از جاهاي مختلف آورده كنار هم بچينيد تا شكل روشن وكاملي را ببينيد . خوب! بعد از انجام اين مراحل آيا آنچه در آخرين نظر خود ديده ايد شكلي است كه بدست آورده ايد؟
درباره تمام مسايلي كه طرح كرديد مثل: ظلم، ظلم واقعي، حجاب، آزادي و ... هر چيز ديگري كه به ذهن خودتان مي رسد به همين ترتيب عمل كنيد اين مفاهيم را در 6 مرحله گفته شده سرچ كنيد. مطالبي را كه درباره آنها پيدا مي كنيد كنار هم بگذاريد. در آن صورت مي توانيد پاسخ كامنت اخير خود را بدهيد .والبته من هم به شما كمك مي كنم.
فرق است بين بحث براي كشف حقيقت و بحث براي اينكه جواب ديگري را داده باشيم. در بحث براي كشف حقيقت بدنبال حقيقت مي گرديم در حرفهاي خودمان و ديگران اما در دومي فقط بازي با كلمات و خلط مبحث و سفسطه و تكرار آيينه اي حرف طرف مقابل و ... پيش مي آيد.
بايد اطمينان حاصل كنم كه بحث كردن با شما براي كشف حقيقت است تا آن را دوباره ادامه دهيم.
متشكرم از توجهي كه به وبلاگ واحترام من داريد.

 
 
Anonymous ناشناس Says:

چشم!
انشالله!

 
 
Anonymous ناشناس Says:

انشالله پاسخ خود را پس از عمل به دستورات شما خواهم داد!

 
 
Anonymous ناشناس Says:

راستی بابت راهنماییتون و احترامی که به خواننده های هود میزارید بسیار سپاسگزارم!

 

Leave a Reply