ادراكات درك نشده
هر چيز كه درك مي كنيم مصداقي در جهان بيرون دارد. اما لزوماً آنچه ما درك مي كنيم همه آن چيزي نيست كه در جهان بيرون وجود دارد. چيست آن چيزي كه ما درك نمي كنيم؟
آيا همه ادراكات كنوني بشر از ابتدا وجود داشته يا بشر ادراكات خود را به مروركشف مي كند و هنوز در مسير كشف آن است؟
آيا همه ادراكات كنوني بشر از ابتدا وجود داشته يا بشر ادراكات خود را به مروركشف مي كند و هنوز در مسير كشف آن است؟
پاسخ به اين سؤال زماني مشكل مي شود كه در جواب آن، به احساسات، اين زير مجموعه ادراكات بشري هم فكر كنيم.